به نظر شما عشق چه رنگیه؟
توبخش نظرات جواب بدید..
به نظر شما عشق چه رنگیه؟
توبخش نظرات جواب بدید..
یادته بهت می گفتم اگه تو بری می میرم
حالا تو رفتی و نیستی ٬ پس چرا من نمی میرم؟؟
چرا هستم؟ چرا موندم؟ چجوری طاقت می آرم؟
چجوری من دلم اومد رو مزارت گل بزارم؟؟
جای خالیت و چجوری میتونم بازم ببینم؟
دیگه چشمام و نمیخوام. نمیخوام دیگه ببینم!
وای چطوری دلم اومد جسم سردت و ببوسم؟
من که آتیش میگرفتم٬ چی باعث شد که نسوزم؟
ذره ذره٬قطره قطره٬ میسوزم اما میمونم
خودمم موندم چه جوری میتونم زنده بمونم
هنوزم باور ندارم که تو نیستی و من هستم
شایدم من مرده باشم٬ الکی میگن که هستم!
کاشکی وقتی که میرفتی دستتو گرفته بودم
کاشکی پر نمیکشیدی بالت و شکسته بودم
نازنین وقتی که بودی شبا هم تو رو میدیدم
دیگه از روزی که رفتی حتی خوابتم ندیدم
تو که بی وفا نبودی٬لااقل بیا تو خوابم
مگه تو خبر نداری شب و روز برات بیتابم؟
میدونم یه روز دوباره می تونم تو رو ببینم
تو پیش خدا دعا کن که منم زود تر بمیرم
صدای قلبم به من می گوید عشق هنوز پایدار است ...!
امروز از همیشه تنهاترم
تیک تاک ثانیه ها را تازه باور کردم
اشک ابرها را دیشب لمس کردم
وقتی بی بهانه گریه میکردند
تازه فهمیده ام مردم چقدر غریبه اند
میدانم همه بی وفایند...
گل خشک یادگاریت...
هر روز خشک و خشک تر میشود
آرزوهای من هم به همراهش
روحم اسیر نگاه جادویی ات است
نگاهم اکسید چشمانت را میخواهد
در حسرت دیدارت می گدازم
وجودم لبریز از نیاز با تو بودن است
شامه ام عطر وجودت راجستجو میکند
از اعماق وجودم بی تو بودن را حس میکنم
و
پوچ شدنم را
و بی صدا اشک میریزم
و بی مهابا فریاد میزنم
فریاد میزنم دوستت دارم...
باد می وزد...خوب میدانم
صدایم را به گوشت می رساند
پس بلندتر فریاد میزنم
میشنوی؟؟؟؟؟؟
سالها می گذرد ...
برگها می ریزند ...
و خزان می آید ...
يه وقتايي هست كه دلت گرفته......
بغض داري....اروم نيستي......
دلت براش تنگ شده......حوصله هيچكس رو هم نداري......
بياد لحظه اي ميفتي كه :........
اون همه بيقراري هاتو ديد اما...
اما....
چشماشو بست و رفت.
مــُحــكــَمـ راهـ بــــرو دُخــتــَـر ...
تـــو عـــآشـِـق شـُــدي ...
جَــنــگـــيـــدي
و ...حــالا..
تـَــنــهــايـــي!
سَـــرتـــو بِـــگــيـــربـــالا ... !!
اون لــيـــاقـــتــ جـَــنــگــيـــدن نـــداشــتـ!!!!
دفعه اول تو كوچه ديدمش گفت: داداشي مياي بازي كنيم؟ بعد اينكه بازيمون تموم شد گفت: تو بهترين داداش دنيايي..وقتي بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم چشمم همش اونو ميديد و ميخواستم از ته قلبم بگم عاشقشم، دوسش دارم؛ اما اون گفت: تو بهترين داداش دنيايي.. نه با خودت چتـــر داشتي نه روزنـــامه نه چمـــدان… عـــاشقت شدم… از كجا مي فهميدم مســـافري؟؟؟
وقتي ازدواج كرد من ساقدوشش بودم بازم گفت: تو بهترين داداش دنيايي.. و وقتي مرد من زير تابوتشو گرفتم مطمئن بودم اگه ميتونست حرف بزنه ميگفت: تو بهترين داداش دنيايي..
چند وقت بعد وقتي دفتر خاطراتشو خوندم ديدم نوشته: عاشقت بودم، دوستت داشتم؛ اما ميترسيدم بگم. برا همين ميگفتم تو بهترين داداش دنيايي!!
مى خواهى بروى ؟
بهانه مى خواهى ؟
بگذار من بهانه را دستت دهم ، برو و هركس پرسيد بگو :
لجوج بود
هميشه سرسختانه عاشق بود
بگو فرياد مى كرد
همه جا فرياد مى كرد
كه فقط مرا مى خواهد
بگو دروغ مى گفت
مى گفت هرگز ناراحتم نكردى
بگو درگير بود
هميشه درگير افسون نگاهم بود
بگو بي احساس بود
به همه فريادها ، توهين ها و اخمهايم
فقط لبخند ميزد
بگو او نخواست
نخواست كسى جز من در دلش خانه كند ...