loading...
بغض غزلی ها
faeze بازدید : 56 چهارشنبه 13 دی 1391 نظرات (0)


امروز از همیشه تنهاترم

تیک تاک ثانیه ها را تازه باور کردم

اشک ابرها را دیشب لمس کردم

وقتی بی بهانه گریه میکردند

تازه فهمیده ام مردم چقدر غریبه اند

میدانم همه بی وفایند...

گل خشک یادگاریت...

هر روز خشک و خشک تر میشود

آرزوهای من هم به همراهش

روحم اسیر نگاه جادویی ات است

نگاهم اکسید چشمانت را میخواهد

در حسرت دیدارت می گدازم

وجودم لبریز از نیاز با تو بودن است

شامه ام عطر وجودت راجستجو میکند

از اعماق وجودم بی تو بودن را حس میکنم

و

پوچ شدنم را

و بی صدا اشک میریزم

و بی مهابا فریاد میزنم

فریاد میزنم دوستت دارم...

باد می وزد...خوب میدانم

صدایم را به گوشت می رساند

پس بلندتر فریاد میزنم

میشنوی؟؟؟؟؟؟

سالها می گذرد ...

برگها می ریزند ...

و خزان می آید ...

صدای قلبم به من می گوید عشق هنوز پایدار است ...!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
آدم باگذشتی بود ازمن هم گذشت............ خیانت تنها این نیست که شب رابادیگری بگذرانی.خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد!خیانت تنهااین نیست که دستت رادرخفادر دست دیگری بگذاری!خیانت میتواندجاری کردن اشک بردیدگان عاشقی باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 13
  • بازدید کلی : 1,215
  • کدهای اختصاصی
    Online User