يه وقتايي هست كه دلت گرفته......
بغض داري....اروم نيستي......
دلت براش تنگ شده......حوصله هيچكس رو هم نداري......
بياد لحظه اي ميفتي كه :........
اون همه بيقراري هاتو ديد اما...
اما....
چشماشو بست و رفت.
مــُحــكــَمـ راهـ بــــرو دُخــتــَـر ...
تـــو عـــآشـِـق شـُــدي ...
جَــنــگـــيـــدي
و ...حــالا..
تـَــنــهــايـــي!
سَـــرتـــو بِـــگــيـــربـــالا ... !!
اون لــيـــاقـــتــ جـَــنــگــيـــدن نـــداشــتـ!!!!
دفعه اول تو كوچه ديدمش گفت: داداشي مياي بازي كنيم؟ بعد اينكه بازيمون تموم شد گفت: تو بهترين داداش دنيايي..وقتي بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم چشمم همش اونو ميديد و ميخواستم از ته قلبم بگم عاشقشم، دوسش دارم؛ اما اون گفت: تو بهترين داداش دنيايي.. نه با خودت چتـــر داشتي نه روزنـــامه نه چمـــدان… عـــاشقت شدم… از كجا مي فهميدم مســـافري؟؟؟
وقتي ازدواج كرد من ساقدوشش بودم بازم گفت: تو بهترين داداش دنيايي.. و وقتي مرد من زير تابوتشو گرفتم مطمئن بودم اگه ميتونست حرف بزنه ميگفت: تو بهترين داداش دنيايي..
چند وقت بعد وقتي دفتر خاطراتشو خوندم ديدم نوشته: عاشقت بودم، دوستت داشتم؛ اما ميترسيدم بگم. برا همين ميگفتم تو بهترين داداش دنيايي!!
مى خواهى بروى ؟
بهانه مى خواهى ؟
بگذار من بهانه را دستت دهم ، برو و هركس پرسيد بگو :
لجوج بود
هميشه سرسختانه عاشق بود
بگو فرياد مى كرد
همه جا فرياد مى كرد
كه فقط مرا مى خواهد
بگو دروغ مى گفت
مى گفت هرگز ناراحتم نكردى
بگو درگير بود
هميشه درگير افسون نگاهم بود
بگو بي احساس بود
به همه فريادها ، توهين ها و اخمهايم
فقط لبخند ميزد
بگو او نخواست
نخواست كسى جز من در دلش خانه كند ...